〤 حسـِــ قــَـشـَـنـــگـِــ مـَــنــــ 〤
من: من میخوام برگردم به کودکی!
نازی: نمیشه! کفشِ برگشت برامون کوچیکه!
من: پابرهنه نمیشه برگردم؟
نازی: پلِ برگشت، توان وزن ما رو نداره، برگشتن ممکن نیست!
من: برای گذشتن از ناممکن کی رو باید ببینیم؟
نازی: رؤیا رو!
من: رؤیا رو کجا زیارت بکنم؟
نازی: در عالم خواب!
من: خواب به چشمام نمی آد!
نازی: بشمار، تا سی بشمار، یک و دو...
+شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم . . .
نظرات شما عزیزان:
: